پایگاه صهیون‌پژوهی خیبر

شبکه‌ای برای شناخت شدیدترین‌‌دشمن

گفت‌وگو| تأثیر خروج آمریکا و سقوط کابل بر معاهدات عادی سازی روابط اسرائیل با کشورهای اسلامی

با خروج آمریکا از افغانستان که نشانگر افزایش احتمال کاهش نیروهای نظامی‌آمریکا از کشورهای دیگر منطقه قلمداد می‌شود، ضرورت استمرار فرآیند عادی سازی نزد متحدین منطقه ای ایالات متحده بیش از پیش احساس خواهد شد. بنابراین احتمالا کشورهای عربی و اسلامی جدیدی به عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی اقدام خواهند کرد. 

پایگاه صهیون‌پژوهی خیبر؛ طالبان موفق شد مورخ 24 مرداد1400(15اگوست2021م) کابل پایتخت افغانستان را به تصرف خود درآورد و ارتش دولت غربگرای افغانستان با حدود 350هزار نیرو به سرعت متلاشی شد و اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان از کشور خارج شد. ایالات متحده آمریکا در بلند مدت نتوانست مانع از قدرت گرفتن مجدد طالبان شود و اکنون طالبان بر کابل پایتخت افغانستان و سایر نقاط کشور مسلط است.

فروپاشی کامل دولت غربگرای افغانستان و بازگشت طالبان یک فاجعه برای سیاست خارجی ایالات متحده محسوب می‌شود. پیامدها و پیامهای این فاجعه برای افغانستان، خاورمیانه، آسیای مرکزی، آسیای جنوبی و جهان بسیار گسترده خواهد بود و درسالهای پیش رو و به صورت‌های مختلف ادامه خواهد داشت.

از جانبی دیگر اکنون در یک سالگی انعقاد توافقات و معاهدات عادی سازی روابط میان اسرائیل و چند کشور عربی منطقه موسوم به" توافقات ابراهیم "هستیم.

در 13 آگوست 2020م(23مرداد99)، ایالات متحده، اسرائیل و امارات متحده عربی(امارات متحده عربی) با انتشار بیانیه ای مشترک اعلام کردند که اسرائیل و امارات روابط خود را عادی می‌کنند. یک ماه بعد، در 15 سپتامبر 2020 م، اسرائیل، امارات متحده عربی و بحرین توافقنامه ابراهیم[1] را امضا کردند. اعلام صلح از سوی مراکش و سودان به زودی انجام شد. در حالی که توافق با امارات متحده عربی "توافق صلح" نامیده می‌شود و توسط کنست به تصویب رسیده است، سایر توافقنامه‌ها به عنوان اعلامیه صلح تعریف شده است.

طی یک سال گذشته علیرغم پیوستن این چهار کشور به توافقنامه ابراهیم، پتانسیل کامل این توافقات تاریخی محقق نشده است. و اسرائیل درصدد است عادی سازی را بسط و گسترش دهد و ازظرفیت‌های آن برای مقابله با تغییرات و چالش‌های منطقه ای و بین المللی در جهت منافع خود استفاده کند. توافقنامه ابراهیم یک دستاورد قابل توجه برای اسرائیل است. در عین حال، پتانسیل بهبود موقعیت استراتژیک اسرائیل و پاسخ آن به چالش‌هایی که با آن روبرو است به طور کامل محقق نشده است.

پایگاه صهیون‌پژوهی خیبر نیز در گفت‌وگوی تفصیلی با دکتر علیرضا عرب، روزنامه نگار و کارشناس مسائل منطقه به بررسی تاثیر خروج آمریکایی‌ها و سقوط کابل بر معاهدات عادی سازی پرداخت که در ادامه متن آن را ملاحظه می‌کنید؛

 

خیبر: استاد، مقداری درباره توافقنامه ابراهیم و چالش‌های فرآیند عادی سازی بفرمایید.

عرب: توافقنامه ابراهیم یک دستاورد مهم برای رژیم صهیونیستی محسوب می‌گردد. اما این حرکت با تغییر سیاست ایالات متحده در دولت بایدن شتاب و مومنتم خود را از دست داده است. از جمله، به نظر می‌رسد دولت جدید ایالات متحده تمایل چندانی برای ارائه پاداش‌های امنیتی و اقتصادی به کشورهایی که توافقنامه ابراهیم را امضا کرده اند، ندارد.

با این حال، ایجاد جبهه وسیع و همسو از کشورهای متحد آمریکا در خاورمیانه با هدف جلوگیری از نفوذ محور مقاومت، تضعیف محور سنی- اخوانی و تضعیف محور سنی- سلفی در منطقه، همچنان یک خواست مهم برای رژیم صهیونیستی است و عادی سازی‌ها پاسخی مشترک از جانب محور سنی -محافظه کار و اسرائیل به آن بود.

اما برای این‌که تاثیرات خروج آمریکا از افغانستان را بر عادی سازی‌ها ارزیابی کنیم باید چالش‌ها و موانع عادی سازی را طی یک سال اخیر به صورت کلی مورد بررسی قرار دهیم.

چالش‌های فرآیند عادی سازی

1 - تغییر سیاست خارجی آمریکا: دولت ترامپ نیروی محرکه عادی سازی موسوم به توافقنامه‌های ابراهیم بود. توافقات عادی سازی بر مبنای ملاحظات امنیت ملی آمریکا برای مقابله تهدید مشترک ایران و محور مقاومت علیه ایالات متحده، اسرائیل و کشورهای متحد آن‌ها در حاشیه خلیج فارس شکل گرفت.

از جانبی دیگر شکل گیری فرآیند عادی سازی پاسخی مشترک از جانب آمریکا، اسرائیل و متحدین عرب آن‌ها در منطقه خلیج فارس و شمال افریقا به کاهش حضور نظامی‌آمریکا در منطقه بر اساس تمرکز بر خطر چین و ملاحظات اقتصادی بود.

علاوه بر این‌که چهار کشور اصلی که وارد عادی سازی روابط با اسرائیل شدند هریک از متحدین آمریکا هستند و در ازای عادی سازی روابط با اسرائیل پاداش‌هایی ویژه از دولت ترامپ دریافت کردند. لازم به ذکر است که دولت بایدن سیاست پاداش دهی ترامپ را ادامه نداد، اما بسط و گسترش عادی سازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی را تأیید کرده است.

دولت جدید آمریکا، تا کنون از ارائه پاداش به کشورهای عربی که مایل به برقراری روابط با اسرائیل هستند، خودداری کرده است و مایل نیست به عنوان مثال در مورد عربستان سعودی، از نقض حقوق بشر و حقوق شهروندی توسط سعودی در ازای عادی سازی چشم پوشی کند.

حتی گزارشهایی وجود دارد که دولت جدید آمریکا فعالیت "صندوق ابراهیم" را که برای ارتقای همکاری اقتصادی بین اسرائیل و کشورهای عرب مطابق با توافقنامه ابراهیم تأسیس شده بود، متوقف کرد.

تهدید مشترک منطقه ای از سوی ایران، انگیزه اولیه برای عادی سازی روابط بوده و هست. با این حال، با تغییر در سیاست ایالات متحده در دولت بایدن و کاهش چشمگیر تمایل آمریکا برای ارائه پاداش‌های امنیتی و اقتصادی به کشورهایی که توافقنامه آبراهام را امضا کرده اند، این حرکت شتاب خود را از دست داده است. در هر صورت، ایجاد طیف وسیعی از کشورها که برای ثبات منطقه همکاری می‌کنند و هدف آن جلوگیری از نفوذ ایران در خاورمیانه است، هنوز یک هدف کلیدی است.

2 - مخالفت فلسطینان: فلسطینیان(از همه جناحها و احزاب) تمایلی به پذیرش عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل قبل از حل و فصل منازعه اسرائیل و فلسطین ندارند. تشکیلات خودگردان فلسطین از شرکت در طرح‌های اقتصادی و انرژی منطقه ای در چهارچوب توافقنامه‌های ابراهیم خودداری کرده و پیشنهاد پیوستن امارات به مجمع گاز شرق مدیترانه را رد کرده است.

اولین آزمایش مهم توافقنامه‌های عادی سازی، عملیات شمشیر قدس(نگهبان دیوارها)،(جنگ 12روزه) در مه 2021 بود. طی جنگ 12روزه با وجود انتقاد شدید از اسرائیل به دلیل استفاده گسترده از زور و خشونت وسیع علیه فلسطینی‌ها، هیچ یک از چهار کشورعربی وارد در عادی سازی، توافق و/یا معاهده عادی سازی با اسرائیل را تعلیق نکردند و هیچکدام علیه عادی سازی صحبت نکردند. حتی امارات متحده عربی هنگام برقراری روابط با اسرائیل این اصل را که نباید به طرف‌های تخریب کننده و وقایع مخرب اجازه تعیین قواعد بازی و بر هم زدن توافقات ابراهیم را داد مطرح ساخت.

3 - مقابله جدی محور مقاومت و ایران با عادی سازی‌ها: محور مقاومت و ایران با عادی سازی روابط بین کشورهای عربی و اسلامی با اسرائیل به شدت مخالف است و آن را سبب تضعیف جبهه اسلامی و فلسطینی علیه اسرائیل می‌داند. از دیدگاه ایران، حتی روابط غیررسمی‌بین اسرائیل و کشورهای حوزه خلیج فارس که قبل از توافق ابراهیم وجود داشت، با هدف تشکیل ائتلاف ضد ایران به رهبری آمریکا و با مشارکت متحدان آمریکا در منطقه انجام می‌شد. بنابراین ورود کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس به عادی سازی را مسبب ورود اسرائیل به خلیج فارس و ایجاد مشکلات سیاسی، نظامی، امنیتی و اقتصادی در این حوزه محسوب می‌کند. افزایش حضور اسرائیل در خلیج فارس باعث افزایش فعالیت اطلاعاتی و عملیاتی اسرائیل در خلیج فارس علیه ایران خواهد شد.

از جانبی دیگر اسرائیل و برخی از کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس به شدت مخالف با توسعه و تکمیل صنعت هسته ای ایران وتقویت محور مقاومت در سطح منطقه هستند. اما کشورهای حاشیه خلیج فارس احساس می‌کنند که بعد بازدارنده اتحاد با ایالات متحده و اسرائیل با تغییر دولت در واشنگتن و بر سرکار امدن جو بایدن و تمایل دولت آن برای بازگشت به توافق هسته ای( برجام) آسیب دیده است و قاعدتا ارزش عادی سازی روابط با اسرائیل برای آنان کاهش خواهد یافت.

بنابراین آن‌ها به دنبال ایجاد روابط موازی با ایران و حل و فصل اختلافات از طریق مذاکره هستند.  ایران نیزمتقابلا از امارات و بحرین می‌خواهد که سرعت عادی سازی خود با اسرائیل را کم کرده و متعهد شوند از حضور نظامی‌اسرائیل در خلیج فارس جلوگیری کنند.

4 - مخالفت افکار عمومی‌جهان اسلام و عرب: مانند پیمآن‌های صلح اسرائیل با مصر و اردن، پیمان ابراهیم عمدتا در سطح نخبگان این جوامع طرفدار دارد و افکار عمومی‌کشورهای اسلامی و عربی با اسرائیل مخالف هستند. گرچه افکار عمومی‌در امارات نسبت به افکار عمومی‌در سایر کشورهای عرب کمی‌متفاوت است و عمدتا به عملکرد دولت امارات اعتماد دارد و مخالفتی نمی‌کند اما وقوع خشونت وسیع اسرائیل علیه فلسطینیان، مثل جنگ12روزه و سرکوب اعتراضات اخیر فلسطینیان در کرانه باختری و قدس شرقی و سرزمین‌های 1948م، می‌تواند سبب خصومت افکار عمومی‌امارات علیه اسرائیل شود.

 

خیبر: البته موانع متعددی وجود دارد که طی یک سال اخیر گسترش و تعمیق توافقنامه ابراهیم را دشوار ساخته است، مقداری درباره آن‌ها توضیح دهید.

عرب: همانگونه که می‌گوید موانع متعددی وجود دارد که طی یک سال اخیر گسترش و تعمیق توافقنامه ابراهیم را دشوار ساخته است که شامل موارد زیر می‌شود؛

1 - برجسته ترین آن‌ها سیاست دولت بایدن است که به دنبال کاهش حضور نیروهای آمریکایی در خاورمیانه است و این سیاست از یک طرف احتمال بکار گیری گزینه نظامی‌علیه ایران را کاهش داده و از جانبی دیگر نگرانی زیادی را در بین کشورهای عرب متحد غرب در حوزه خلیج فارس ایجاد کرده است. در واقع بعد از حمله انصار الله به آرامکو در سپتامبر 2018م تا کنون روز به روز بازدارندگی کشورهای عربی متحد غرب در حاشیه خلیج فارس مقابل محور مقاومت و ایران تضعیف شده است. و آمریکا نیز در ارائه چتر دفاعی به آنان اقدام موثری نکرده است.

2 - توافق(در صورت دستیابی) بین ایالات متحده و سایر قدرتهای بزرگ و ایران در مورد بازگشت به توافق هسته ای - برجام - ایران را قادر می‌سازد تا نفوذ منفی و براندازانه خود را در منطقه افزایش دهد - تحولی که کشورهای عربی را از رویارویی مستقیم با ایران باز می‌دارد، و احتمالا آن‌ها را به سمت کاهش روابط خود با اسرائیل سوق می‌دهد.

3 - وقوع جنگ و تشدید خشونت در جبهه جنوبی(غزه) و جبهه شمالی(جنوب لبنان و جولان) پیشرفت در توافقات عادی سازی با اسرائیل را دشوار خواهد کرد.

4 - نپیوستن عربستان سعودی به عادی سازی‌ها: یکی از کشورهای مهم در زمینه گسترش توافقنامه‌ها، عربستان سعودی است. روابط رسمی‌عربستان سعودی و اسرائیل نیز احتمالاً مهر تأییدی بر روابط مذهبی مسلمانان با اسرائیل خواهد بود و در نتیجه ملحق شدن کشورهای عربی و مسلمان به این روند را آسان می‌کند.

بنابراین توافق احتمالی آینده با عربستان سعودی اهمیتی فراتر از وزن منطقه ای خود دارد. با این حال، گزارش شده که رهبری عربستان سعودی در رابطه بین عادی سازی با اسرائیل و مساله فلسطین دچار اختلاف شده است. لذا پیشرفت در روند سیاسی میان اسرائیل و فلسطین( فرآیند سازش/فرآیند صلح خاورمیانه) باید شرط عادی سازی با اسرائیل باشد.

علاوه بر این، خاندان سلطنتی عربستان متعهد به ابتکار صلح عربی ملک فهد2002م است. تا زمانی که اسرائیل اصول ابتکارصلح عربی را برای توافقنامه وضعیت نهایی میان اسرائیل و فلسطینیان به رسمیت نشناسد، عربستان سعودی روابط رسمی‌با اسرائیل برقرار نخواهد کرد.

5 - تشدید جنگ دریایی بین ایران و محور مقاومت با اسرائیل نیز یکی دیگر از عواملی است می‌تواند پیشرفت در روابط کشورهای عربی به ویژه در حوزه خلیج فارس با اسرائیل را به تاخیر انداخته یا تخریب کند. ایجاد اختلال در تجارت دریایی، بنادر، تاسیسات استراتژیک کشورهایی که در چهارچوب توافقات ابراهیم در حال مشارکت با اسرائیل هستند هزینه‌های سیاسی، امنیتی، تجاری و حتی نظامی‌را برای آن‌ها به شدت افزایش خواهد داد. در واقع توافقات عادی سازی نه تنها چتر امنیتی برای کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس فراهم نکرده بلکه آن‌ها را در عرصه‌های تجاری، سیاسی، امنیتی آسیب پذیر کرده است.

 

خیبر: با توجه به چالش‌های جدی و موانع موجود فوق الذکر طی یک سال اخیر که توافقات عادی سازی را تهدید می‌کند، تأثیر خروج آمریکایی‌ها از افغانستان بر فرآیند عادی سازی چیست؟

عرب: فروپاشی کامل دولت غربگرای افغانستان و تاسیس امارت اسلامی در افغانستان به عنوان اولین حکومت اسلامی اهل سنت یک فاجعه برای سیاست خارجی ایالات متحده ارزیابی می‌شود. و پیامد‌های خروج آمریکا از افغانستان، سقوط دولت غربگرای افغانستان و فتح کابل توسط امارت اسلامی، برای خاورمیانه، آسیای مرکزی، آسیای جنوبی و عرصه بین الملل بسیار گسترده خواهد بود و طی سال‌های اینده ادامه خواهد داشت. هزاران مهاجر افغان به دنبال خروج از کشور هستند و به طور بالقوه این موج مهاجرتی می‌تواند همسایگان افغانستان را بی ثبات کند.

احیاء مجدد القاعده در افغانستان، تسلط بسیار سریع و غیر منتظره طالبان بر افغانستان و فتح کابل و فروپاشی ارتش و دولت غربگرای افغانستان، افزایش احتمال تقویت نوعی گفتمان مقاومت علیه غرب و رژیم صهیونیستی در پی خروج آمریکا از افغانستان و. ..همگی متحدین منطقه ای غرب از جمله اسرائیل را به شدت نگران ساخته است.

خروج آمریکا بعد از بیست سال از افغانستان، شکست شوروی از مجاهدین اسلامگرای افغانستان و خروج آن و احیاء و بسط حاکمیت گروه اسلامگرای طالبان بر افغانستان و نهایتا تاسیس یک حکومت اسلامی، می‌تواند به ایجاد نوعی گفتمان مقاومت اسلامی علیه غرب سکولار بیانجامد که تاثیرات و پیامدهای عمیق و جدی در سطح منطقه و عرصه بین الملل خواهد داشت.

 این روایت و قرائت جدید از مقاومت می‌تواند گفتمان و راهبرد مقاومت موجود علیه رژیم صهیونیستی را تقویت کند و احتمال این‌که با گفتمان موجود "محور مقاومت" با محوریت ایران اسلامی و انقلابی در منطقه هم افزایی داشته باشد وجود دارد.

در واقع تشکیل یک حکومت اسلامی در افغانستان و اخراج شوروی و آمریکا به عنوان دو ابر قدرت جهانی از این کشور سه واقعه بسیار مهم راهبردی تلقی می‌شوند که می‌تواند منجر به ایجاد یک نوع گفتمان مقاومت ضد استکباری و ضد صهیونیستی گردد و تغییرات استراتژیک جدی و بسیار موثر را در منطقه ایجاد کند.

 

خیبر: تأثیر خروج دولت غربگرا افغانستان از این کشور بر ایران و محور مقاومت چه خواهد بود؟

عرب: درصورت هم افزایی و همسویی حکومتی اسلامگرا و مقاومتی در افغانستان با ایران اسلامی و انقلابی به عنوان هسته اصلی مقاومت ضد اسرائیلی در منطقه، مقاومت در منطقه علیه رژیم صهیونیستی تقویت خواهد شد که می‌تواند تاثیرات بسیار عمیق و موثر راهبردی داشته و معادلات در سطح منطقه را علیه اسرائیل تغییردهد.

موفقیت طالبان در "شکست" دولت ابرقدرت آمریکا و خروج ابر قدرت شوروی از افغانستان برای گروه‌های اسلامگرا در منطقه الهام بخش خواهد بود و به احتمال زیاد محور سنی- سلفی، از جمله القاعده و داعش، در سطح منطقه را تقویت و شارژ خواهد کرد. امارات، اردن، مصر، سوریه، سعودی، عراق، شمال افریقا، آسیای مرکزی و قفقاز از این تغییرات متاثر خواهند شد. به احتمال زیاد خطر تروریسم تکفیری نه تنها علیه دولتها در سراسر منطقه بلکه علیه غرب، آمریکا و اسرائیل نیز افزایش خواهد یافت.

لازم به ذکر است که دکترین امنیت ملی اسرائیل به طور ذاتی در رابطه نزدیک با ایالات متحده قدرتمند و قابل اعتماد استوار شده است. و این رژیم بسیاری از اصول بازدارندگی و امنیت ملی خود را بر اعتبار مشارکت استراتژیک خود با آمریکا بنا کرده است و یکی از ارکان امنیتی اسرائیل رابطه خاص و راهبردی آن با آمریکا است و اکنون که اعتبار دولت آمریکا با نحوه اشتباه خروجش از افغانستان به شدت دچار اسیب شده است این مشکل بر امنیت اسرائیل نیز اثرمستقیم خواهد گذاشت.

ضمنا احتمال حمله تروریستی بزرگ دیگر به آمریکا و منافع آن به سبک 11 سپتامبر2001م در آینده به طور قابل توجهی افزایش یافته است. اکنون القاعده نیز در افغانستان حضور دارد و به نظر نمی‌رسد طالبان عزم جدی برای اخراج آنان از افغانستان داشته باشند لذا حضور و فعالیت این گروه اسلامگرای مبارز نیز به ویژه در سطح بین المللی و علیه منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی به نگرانی‌های آمریکا و متحدینش خواهد افزود. احتمال این‌که القاعده مجددا به آمریکا و منافع آن در سطح جهانی و منطقه خاورمیانه و شمال افریقا حمله کند وجود دارد و احتمال این‌که طالبان ممانعتی در این خصوص برای القاعده ایجاد نکند نیز هست.

مخالفان آمریکا در منطقه غرب آسیا و جهان اسلام از شکست و تحقیر آمریکا دلگرم می‌شوند و به پر کردن خلاء رهبری آمریکا در افغانستان و منطقه اقدام خواهند کرد. متحدان آمریکای در خاورمیانه و سراسر جهان، که بازدارندگی و امنیت خود را به قدرت و اعتبار آمریکا وابسته کرده اند، از این که آمریکا بیش از پیش از حضورش در منطقه کاسته و انان را رها کند در ترس و نگرانی شدید خواهند بود. البته ممکن است القاعده که نسبت به 11 سپتامبر به طور قابل توجهی تضعیف شده تمرکز کمتری بر حمله به ایالات متحده داشته و بیشتر بر حملات به کشورهای مسلمان منطقه تمرکزکند که در این صورت نیز میزان آسیب پذیر متحدین عرب غرب نسبت به گذشته افزایش خواهد یافت.

 

خیبر: استاد، فرآیند عادی سازی روابط میان کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و شمال آفریقا طی یک سال گذشته چه هدف یا اهدافی را دنبال می‌کرده و تأثیر حوادث افغانستان بر آن چه خواهد بود؟

عرب: اهداف متعددی را دنبال می‌کرده که بدین شرح است؛

1 - استفاده از امتیازات ویژه دولت ترامپ که به کشورهای عربی در ازای عادی سازی با اسرائیل اعطا ء می‌شد اما تا کنون در دولت بایدن استمرار نیافته است.

2 - استفاده از لابی اسرائیل و صهیونیسم برای نفوذ در سیستم تصمیم سازی و تصمیم گیری آمریکا در جهت ملاحظات و منافع کشورهای عربی داخل در عادی سازی.

3 - مقابله با تقویت روز افزون محور مقاومت و ایران در منطقه.

4 - مقابله با محور سنی اخوانی که طی سال‌های اخیر بر تکاپوی خود در منطقه افزوده است. در این خصوص مخصوصا امارات و مصر بیشتر از این‌که نگران محور مقاومت و ایران باشد نگران افزایش نفوذ محور سنی-اخوانی و البته محور سنی- سلفی در سطح منطقه و خلیج فارس هستند.

5 - عادی سازی‌ها با اتحاد اسرائیل با کشورهای عربی متحد غرب موجب تقویت محور سنی محافظه کار در سطح منطقه می‌شود.

اما اکنون با خروج آمریکا از افغانستان چند واقعه راهبردی و مهم جدید در منطقه رخداده که می‌تواند معادلات را به ضرر طرفین داخل در عادی سازی تغییر دهد:

1 - سقوط دولت غربگرا و متحد آمریکا در افغانستان.

2 - تاسیس اولین حکومت اسلامی اهل سنت در افغانستان(تاسیس امارت اسلامی).

3 - پیام ضعف آمریکا به متحدین منطقه ای اش از جمله اسرائیل و کشورهای عرب متحد غرب، مبنی بر این‌که کاهش نیروهای آمریکایی در منطقه ادامه خواهد یافت و متحدین منطقه ای آمریکا به ویژه کشورهای عربی باید خود به حفاظت از منافع و امنیت خود اقدام کنند.

4 - تقویت اسلامگرایان در منطقه به ویژه محور سنی سلفی.

اکنون معادلات در سطح منطقه با قدرت گیری محور سنی- سلفی به ضرر طرفین عادی سازی تغییر کرده است و منطقا گسترش فرآیند عادی سازی برای ذینفعان ضروری ارزیابی می‌شود.

به احتمال فراوان فرآیند عادی سازی بسط و گسترش پیدا خواهند کرد و عربستان سعودی انگیزه بیشتری برای پیوستن به آن پیدا خواهد کرد. از جانبی دیگر چون دولت بایدن مثل دولت ترامپ به ارائه مشوق‌های ارزشمند به کشورهای عربی و اسلامی برای پیوستن به قطار عادی سازی اقدام نکرده است لذا اسرائیل درصدد در راستای افزایش جذابیت توافقات عادی سازی اقدام خواهد کرد و در این راستا کارزار متنوع اقتصادی، شناختی، رسانه ای، امنیتی، نظامی، اداری و فرهنگی جهت جلب کشورهای عربی و اسلامی دیگر سامان خواهد داد. البته اسرائیل کماکان سعی می‌کند با گفتگوها و ارتباطات راهبردی، موثر و مستمر با دولت آمریکا مانع بازگشت آمریکا به برجام و حمایت بیش از پیش ایالات متحده از فرآیند عادی سازی گردد.

البته اسرائیل به دلیل قدرت و قابلیت‌های نظامی‌و امنیتی خود، بدون شک نسبت به سایر متحدین عرب آمریکا در مقابله با پیامدهای سقوط اعتبار آمریکا در منطقه موقعیت بسیار بهتری داشته و مقابل جریانات اسلامگرا کمتر اسیب پذیر خواهد بود. اما از جانبی دیگردشمن اصلی اسرائیل در منطقه محور مقاومت به رهبری ایران است لذا گسترش عادی سازی‌ها برای اسرائیل نیز بسیار ضرروری ارزیابی می‌گردد و اکنون جهت تقویت عادی سازی‌ها باید بجای آمریکا خود جور آن را بکشد و جذابیت آن را افزایش دهد تا سایر کشورهای عربی متحد آمریکا به ویژه عربستان سعودی به آن ملحق شوند.

 

خیبر: اسرائیل برای افزایش جذابیت عادی سازی چه اقداماتی خواهد کرد؟

عرب: اقدامات اسرائیل جهت افزایش جذابیت عادی سازی‌ها می‌تواند در حوزه‌های زیر باشد:

1 - از بین بردن موانع بوروکراتیک جهت اجرای سریعتر توافقنامه‌های ابراهیم.

2 - سرمایه گذاری و جذب سرمایه گذاران بین المللی در طرح‌های زیر ساختی که به افزایش رفاه در جوامع کشورهای عربی منجر گردد.

3 - باتوجه به تمایل اخیر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس جهت نزدیکی با ایران از جمله سعودی اسرائیلی‌ها سعی خواهند کرد درسطح عمومی‌و اهداف اعلامی‌عادی سازی‌ها را مقابله با ایران وانمود نکنند.

4 - تشویق دولت جدید آمریکا برای ترویج و تقویت فرآیند عادی سازی با این استدلال که شکل گیری و تقویت جبهه متحدین آمریکا در منطقه در جهت منافع آمریکا در منطقه بوده و برای ایالات متحده امکان رسیدگی همزمان به مشکلات منطقه ای و جهانی در جهت منافع خود را فراهم می‌کند.

5 - جلوگیری از بازگشت آمریکایی‌ها به برجام زیرا بازگشت آمریکا به برجام تا حد زیادی اعتبار و اهمیت و کارکرد توافقات عادی سازی را به چالش جدی خواهد کشید.

6 - پرهیز از سیاست‌هایی که امکان سازش میان تشکیلات خودگردان فلسطین و اسرائیل و گفتمان و راهبرد دو کشوری را تضعیف می‌کند مثل ادامه شهرک سازی‌ها و الحاق کرانه باختری البته به صورت موقت و تاکتیکی. البته این امکان وجود دارد که در صورت بازگشت آمریکا به برجام، ایالات متحده دست دولت جدید اسرائیل را در صحنه فلسطین بازگذاشته و معامله ای متقابل صورت بگیرد.

7 - حرکت در جهت همگرایی و همسویی سه فرآیند بازسازی غزه، فرآیند سازش( صلح خاورمیانه) و فرآیند عادی سازی روابط.

در سطح منطقه ای و فلسطینی: اسرائیلی‌ها سعی خواهند کرد کشورهای عربی عضو عادی سازی را در فرآیند احتمالی سازش با هدف حل و فصل مناقشه با فلسطینیان مشارکت دهند. و در فرآیند بازسازی غزه یا برقراری تنظیمات و توافقات آرامسازی با حماس که با میانجیگری مصر انجام خواهد شد امارات را دخالت دهند.

8 - واگذاری سامانه‌های دفاع هوایی به کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و کمک به شکل گیری یک سامانه دفاع هوایی منطقه ای جهت احیاء بازدارندگی شان مقابل ایران و محور مقاومت.

لازم به ذکر است که بعد از حمله به آرامکو در سپتامبر 2018م توازن بازدارنده میان کشورهای عرب متحد آمریکا درحوزه خلیج فارس و محورمقاومت به نفع مقاومت تغییر کرده است و به همین دلیل کشورهای حاشیه خلیج فارس علی رغم وجود تسلیحات پیشرفته در زرادخانه‌های خود توان مواجهه مستقیم با محور مقاومت را از دست داده اند.

 

خیبر: استاد اگر امکان دارد در پایان جمع بندی از مباحث ارائه شده داشته باشید.

عرب: با خروج آمریکا از افغانستان که نشانگر افزایش احتمال کاهش نیروهای نظامی‌آمریکا از کشورهای دیگر منطقه قلمداد می‌شود، ضرورت استمرار فرآیند عادی سازی نزد متحدین منطقه ای ایالات متحده بیش از پیش احساس خواهد شد. بنابراین احتمالا کشورهای عربی و اسلامی جدیدی به عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی اقدام خواهند کرد.  این تمایل به گسترش فرآیند عادی سازی دو طرفه هم از سوی اسرائیل و هم از سوی کشورهای عربی و اسلامی متحد غرب خواهد بود. از جانبی دیگر چون خروج یا کاهش نیروهای آمریکا از منطقه چالش‌های متعدد سیاسی، نظامی، امنیتی، فرهنگی، اطلاعاتی و اقتصادی ایجاد خواهد کرد لذا معاهدات عادی سازی آینده نیز صرفا جنبه سیاسی و امنیتی نخواهند داشت بلکه متنوع تر خواهند شد و به مشارکت و روابط متقابل فیمابین در بخش‌های نظامی، امنیتی، اطلاعاتی، سیاسی،اقتصادی و فرهنگی گسترش خواهند یافت.

اما از جانبی دیگر با توجه به تقویت اسلامگرایی در سطح منطقه، احتمال بروز واکنش منفی از جانب افکار عمومی‌جهان اسلام و عرب نسبت به عادی سازی روابط دولت‌های عربی با اسرائیل افزایش خواهد یافت و لذا سبب افزایش آسیب‌ها و خطرات عادی سازی برای دولت‌های داخل در آن خواهد شد که می‌تواند مورد توجه ویژه قرار گیرد.

انتهای پیام/

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
پایگاه صهیون‌پژوهی خیبر

پایگاه صهیون‌پژوهی خیبر

شبکه‌ای برای شناخت شدیدترین‌‌دشمن

امام خامنه ای (حفظه الله تعالی):

امروز دشمن اصلی ما در دنیا، صهیونیست و استکبار است. پلیدتر از آمریکا، دولت صهیونیست، در فلسطین اشغالی است. چرا؟ چون بالاخره دولت آمریکا، یک دولت و متّکی به یک ملت است. در صورتی که اساساً دولت غاصب صهیونیستی، متّکی بر یک ملت نیست! ملت ساکن آن مناطق، ملتی است که امروز آواره است! اسراییل، از اوّل با ظلم و آدمکشی، با دروغ و فریب به وجود آمده است. مردم فلسطین، در خارج از فلسطین، با حال کوخ نشینی و اردوگاه نشینی زندگی می‌کنند. خانه‌های آنها و وطن آنها در اختیار کسانی است که از اروپا، از استرالیا، از آمریکا، از آسیا و از آفریقا به آن جا رفته‌اند و یک ملت جعلی و دروغین به وجود آورده‌اند و در آن جا به نام یک ملت، زندگی میکنند و دولتی هم دارند! اساساً چنین ملتی، وجود و هویّتی ندارد.