-
جمعه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۹، ۰۱:۴۴ ب.ظ
پایگاه صهیونپژوهی خیبر، باتوجه با اینکه پایگاه صهیونپژوهی خیبر یادداشتهای ویژهای با موضوع «جریانشناسی بهائیت و صهیونیسم» را منتشر مینماید، جهت آشنایی مخاطبان با فرقه انحرافی بهائیت گفتوگوی ویژهای با «حجتالاسلام و المسلمین محمدرضا حدادپور جهرمی»، نویسنده و پژوهشگر ترتیب داده است. در ادامه متن بخش دوم این گفتوگو تقدیم میگردد.
خیبر: باتوجه به اینکه موضوع مدنظر پایگاه صهیونپژوهی خیبر طی روزهای اخیر، جریانشناسی بهائیت و صهیونیسم است، در این رابطه توضیحاتی را جهت آشنایی هرچه بیشتر مخاطبان ارائه بفرمائید.
موضوع صحبت من ارتباطات پشتپرده بین بهائیان و صهیونیستها و اینکه قبله و آمال بهائیت، بیتالعدل است و آن هم در اسرائیل قرار دارد و اسرائیلیها هرساله بودجهای به آن اختصاص داده و کارهایی در این رابطه انجام میدهند، نیست. موضوع مهمی که بنده قصد دارم به آن بپردازم سیر و نکات سادهای است که در ادامه عرض میکنم و البته دوست دارم این سیر شکسته شود.
بزرگترین خائنبالفطره در دنیا و آخرت کشور انگلستان است. انگلیس بسیار آرام، بی سر و صدا و در عین حال در مدتزمان طولانی به صورت فرهنگی کار میکند. هرجا بحث فرقه، دین و مذهب باشد پای انگلیس درمیان است. اینها بعد از بررسیهای بسیار به این نتیجه رسیدند که بایستی مسلمانان را از درون خُرد کنند. لذا وهابیت را برای اهل سنت و بهائیت را برای شیعه تجویز کردند.
در بحث بهائیت و شناخت آن، دو راه در مقابل ما وجود دارد: یک؛ بیاییم علمی، سیاسی و منطقهای صحبت کنیم. دو؛ بحث علمی را رها کرده و باتوجه به گرفتارشدن اطرافیان و افراد جامعهمان در دام بهائیت به شکل میدانی بحث کنیم. من مایلم با شما به صورت میدانی گفتوگو کنم. معمولاً کارشناسها در این موضوع بهصورت علمی بحث میکنند؛ اما من قصد دارم میدانی صحبت کنم.
بحث بهائیت در عرصه میدانی، اگرچه منحصر به این چهار مورد که خواهم گفت، نیست؛ اما ریشه و چارچوب این معضل (بهائیت) به چهار مسئلهای که خواهم گفت باز میگردد. در حقیقت بهائیان به واسطه این چهار مسئله در حال سفتکردن جا پایشان هستند. و بایستی با این چهار مورد برخورد کنیم و آنها را شکست دهیم. این مسائل عبارتند از:
یک: بهائیان در مسائل مربوط به اطلاعات و امنیت وارد شدهاند. من اجازه میخواهم که بیش از این در این رابطه صحبت نکنم. اگر اشتباه نکنم، بهائیت تنها فرقهای است که رهبر انقلاب اسلامی علیهشان فتوا دارند.[1] ایشان حتی خرید و فروش با بهائیان را اشتباه میدانند. اما میبینیم که این فرقه به راحتی جمع و برچیده نمیشوند. به عبارت دیگر، برخوردی که بایستی با آنها صورت گیرد، انجام نمیشود. عدم برخورد با آنها به مسائل حقوق بشری مربوط نیست. تا وقتی آنها نفوذ نکرده باشند، نمیتوانند بدون حاشیه یا کم حاشیه کار کنند.
دو: مسئله بعدی مربوط به بحث اقتصادی است. هیچ بهائی که مشکل مالی داشته باشد و به عبارتی فقیر باشد، وجود ندارد. شخص بهائی حتی اجازه نمیدهد همسایههایش نیازمند شوند. من در یکی از خوابگاههای دانشجویی کار تبلیغی میکردم. یکی از دانشجویان از من پرسید: «چرا شما نسبت به بهائیها نطر منفی دارید؟» پرسیدم: چطور؟ گفت: «کاپشنی که من پوشیدهام را یکی از همسایههای بهائی به من داده است. همین همسایه ما گفته که تا پنجاه همسایه من از اطراف نباید فقیر باشند.» ظاهراً این شخص در سوپر مارکت مشغول به کار بوده است. همین دانشجو میگفت همسایه بهائیشان تاحالا یک بار به مشتریهای خود نگفته که حساب دفتری و بدهیشان را پرداخت کنند.
شاید نتوانیم ردپای پاساژسازی و معاملات اقتصاید کلان را به صورت ملموس، مشهود و متقن استخراج کنیم، اما میتوان در جوامع افرادی را پیدا کرد که دست به خیر هستند؛ این افراد تأمین میشوند و به اطرافیان هم کمک میکنند. اما وقتی آنها زیرنظر میگیریم، میبینیم که شخص مدنظر بهائی است. پس از یکی مهمترین مسائلی که بهائیان در آن ورود پیدا کردهاند، بحث اقتصاد و معیشت مردم است.
پیشنهاد مطالعه:
معرفی کتاب| تب مژگان
سه: بزرگترین حربه بهائیان، حربهی «صدق و انکار» است. هیچ بهائی نیست که واقعاً بهائی باشد اما بهائی بودنش را انکار کند. مثلاً یک فرد بهائی برای ثبتنام وارد دانشگاه میشود و ضمن اطلاع از مصاحبه و مراحل ثبتنام و شرط مسلمان (شیعه یا سنی) بودن، بهائیبودن خود را مخفی نمیکند. این بعد صدق آنهاست.
بُعد انکارشان نیز این است که: همه افراد و مسئولان دوره پهلوی که مشخص و اعلام شده بهائی بودهاند – مانند اسدالله علم – را بهائیان تکذیب میکنند و حتی آنها را لعن هم میکنند. بهائیان شدیداً روی بحث صدق و انکار، کار میکنند و برایشان اهمیت دارد.
چهار: بهائیان همچنین به شدت مطیع آموزههای آنلاین و شبانهروی بیتالعدل هستند. آن دسته که با اشخاصی که حضوراً و از نزدیک از مطالب بیتالعدل استفاده میکنند، در ارتباط هستند اینگونه از آموزههای بیتالعدل بهره میگیرند. آن دسته که این امکان را ندارند، از طریق فضای مجازی (فیسبوک و تلگرام و...) با سرشاخههایشان در این مسائل مرتبط هستند.
یکی از بهائیان (به نام عماد) که در جریان یک سفر هوایی با همدیگر بحث میکردیم، تعداد زیادی از فایلهای پیدیاِف بیتالعدل را در اخیتار داشت و در حین بحث به من نشان میداد.
نکات تکمیلی
علاوهبر اینها بایستی به چند نکته دیگر اشاره کرد:
یک: من از طلبهها و نوطلبههای عزیز، کارشناسهای تربیتی و از بچههای انقلابی خواهش میکنم اگر در مورد مبحث بهائیت کار نکردهاند، با اعضای هیچ فرقهای وارد بحث نشوند. این نکتهای است که بارها تکرار کردهایم و بارها از آن ضربه خوردهایم.
دو: اغلب کسانی که دستگیر میشوند یا حراستهای دانشگاهها و... آنها را در پارتیها بازداشت میکنند، اینها جاذبههایی در بهائیت دیده و جذب شدهاند. بنابراین نباید با آنها در مورد حقانیت بهائیت و دین بحث کرد، زیرا دغدغه چنین فردی این نیست که مثلاً پیامبرش آسمانی بود یه نه؛ بلکه دغدغه آن فرد این است که با او بد برخورد شده و به سوالاتش پاسخ داده نشده و بهائیها او را تحویل گرفتهاند و جذب آنها شده است.
بسیاری از افرادی که در دام بهائیت گیر میافتند اصلاً کاری به علیمحمد باب و محل دفن او ندارند. حتی اگر فردی خیلی محکم ادعا کرد بهائی است، باید از او بپرسیم از بهائیت چه میداند؟ و لذا همان لحظه اول مشخص میشود که این فرد آشنایی و اطلاع دقیقی از بهائیت ندارد. بنابراین نباید با این افراد به صورت علمی بحث کرد.
این روششناسی است که بنده بارها به اساتید نقد بهائیت گفتهام؛ عدهای پذیرفته و روش تدریسشان را تغییر دادهاند، برخی نیز نپذیرفتند و تغییری ایجاد نکردند. بنابراین دورههایی تحت عنوان نقد بهائیت که در دانشگاهها، مراکز تبلغی، نیروهای مسلح و... برای نیروهای فرهنگی، روحانی و طلبه برگزار میشوند نهایتاً میتوانند مبانی بهائیت را نقد کنند؛ اما با این روش نمیتوانیم جوان و نوجوانی که جذب بهائیت شده را برگردانیم. بنابراین نیار به یک وارسی و یک خانهتکانی در سلسله مباحث نقد بهائیت برای دانشجویان و طلاب محترم داریم. باید روشی پیدا کنیم که وقتی فردی جذب بهائیت شد، بتوانیم آن را جدا کنیم و بازگردانیم.
همین نکته برای کسانی که به زردشتیت، کوروش پرستی و... گرایش پیدا کردهاند نیز صادق است. ما باید فکری به حال این مسئله بکنیم؛ نه اینکه به اصول و عقاید فرقههای مختلف بپردازیم و مباحث معرفتشناسی را پیگیری کنیم. این مباحث حداکثر به کار خودمان میآید، اما نمیتوان به وسیله آنها مسلمانی که از راه برگشته را مجدداً به دین جذب کرد.
سه: حساب هر فرقهای را با دیگری بایستی جدا کرد. چون که موضوع مصاحبه بهائیت است برای روشنشدن این مسئله واضحتر در این مورد صحبت میکنم. فرض بفرمائید در حال کارکردن بر روی نمادها هستیم. بعضی از نمادها بین ماسونها، بهائیت و صهیونیستها مشترک است، چون کمپانی همه آنها یک شرکت بوده است، یعنی یک شرکت نمادساز پشت ماجرا بوده است.
برخلاف ماسونها، بهائیت روی نماد خیلی کار نمیکند؛ بلکه روی افراد کار میکند. متأسفانه شاهد هستیم که افرادی به بهانه نقد جریانها، به نمادهای آنها پرداختند. جالب است که چهار سال بعد از این اتفاق، مرکز فرق و ادیان قم نوشت: «آنقدری که این افراد باعث تبلیغ فرق انحرافی شدند، خود فرقهها نتوانستند کار کنند و جذب داشتند.» من اگر کتابی در این زمینه نوشتم، کسی پس از خواندن آن به بهائیت مایل نشد.
خواهش من این است که این مباحث را به بحثهای هیجانی تبدیل نکنیم. نباید هرکسی به این مسائل بپردازد؛ چراکه دشمنان و بزرگان فرق انحرافی به ما میخندند. بنابراین نباید بحث و کار را از نمادها شروع کنیم، بلکه باید ابتدا به کمبودهای جناح خودمان بپردازیم.
من نمیدانم چرا کسی جرأت نمیکند در تحقیق و بررسی فرق انحرافی، کار را از نواقص جبهه خودی شروع کند. باید توجه داشت که بزرگترین جاذبهی فرق انحرافی، کم کاری در جبهه خودمان است.
خودکفایی، راهبرد مهم بهائیت
چهار، پنج است منابع مالی سرسلسلههای بهائیت کاملاً از صهیونیسم جدا شده و صهیوینستها تنها در مجامع بینالمللی و در حوزه حقوق بشری در حال حمایت از بهائیت هستند. پس با این وجود، هم اکنون منابع مالی بهائیها در ایران چگونه تأمین میشود؟ دقیقاً توسط زحمات و فعالیت خودشان تأمین میشود. معنای زحمت، از نوع مثبت نیست. متأسفانه باید گفت بهائیها در ایران، در این زمینه به خودکفایی رسیدهاند.
راه واکسینهکردن مردم در برابر بسیاری مخاطرات این است که عدهای از مردم به شدت با مشکلات مالی و معیشتی درگیر هستند؛ لذاست که رهبر معظم انقلاب شعار امسال را جهش تولید قرار دادند. اگر فردی که دارای مشکلات معیشتی است به خودکفایی برسد، بسیاری از مشکلاتش حل میشود. بهائیان از همین روش استفاده میکنند.
سه نکتهای که به آنها اشاره کردم، در حقیقت شرح و بسط چهار نکته اولیه هستند.
خیبر: در خصوص پراکندگی جمعیت و پراکندگی تبلیغی بهائیان در ایران و منطقه اگر نکتهای مدنظر دارید، بفرمائید.
بهائیها یکسری جشنها دارند که به صورت متمرکز برپا میشوند و بهائیان این جشنها را هر سال در یک کشور برگزار میکنند. جالب است که قراربود جشن سال 1398 در اسرائیل برگزار شود؛ اما رژیم صهیونیستی نپذیرفته است و مدعی شده که بهائیان بایستی در این مسئله نیز به خودکفایی برسند. وقتی مادر اصلی یک جریان از آن جدا میشود، یعنی این جریان درحال تبدیلشدن به یک قدرت است. به عبارت دیگر مادر این جریان میخواهد فرزندش را قویتر کند. این مسئله بسیار مهم است.
نکته دیگر این است که قدرت جریان بهائیت در ایران، به مراتب بیشتر از منطقه است. از زمانی که پای سازمانهای اطلاعاتی «موساد» و «سیا» و «اِم آی سیکس» به عراق و افغانستان باز شد، جریانهای دیگری در حال شکلگیری در کشورهای منطقه هستند. اما بهائیت، خانه اول و آخر خودش را ایران میداند. لذا ما با یک دشمن آرام، پیچیده و نسبتاً قدرتمند مواجه هستیم.
حتی تا سال 1390 و 1391، وقتی میخواستند جلسات اشباح و جشن سایهها را در ایران برگزار کنند، به نام ماسونها برپا میکردند. از زمانی که عزم مقابله و نابودی ماسونها و بهائیان جدی شد، همین جشنها نیز تعطیل شدند.
ما با یک دشمنی مواجه هستیم که علیالظاهر در لاک دفاعی است؛ و وقتی یک فرقهای در لاک دفاعی فرو میرود معمولاً قویتر باز میگردد. لذا پیشبینی من این است که ظرف مدت یک یا دوسال آینده، احتمالاً شاهد پدیدهی «نئو بهائیت» خواهیم بود که در واقع با راهکارهای عمیق تر و جدید ظهور خواهد کرد.
خیبر: باتوجه به این که فرمودید بهائیت فرزند اسرائیل و صهیونیسم محسوب میشود، نمیتوانیم رابطه این دو را تاکتیکی و راهبردی بدانیم. در این مورد اگر ممکن است توضیح بیشتری ارائه بفرمائید.
بله. جالب این که هیچکدام از یاران عوام بهائیت از این مسئله مطلع نیستند؛ آنهایی که اطلاع دارند هم کاملاً تکذیب میکنند. به دلیل اینکه اینها در زمینههای مخلتلف در حال رسیدن به خودکفایی هستند. در حدی که اگر صاحب شهرکی در ایران میشدند و نمیتوانستند به بیتالعدل بروند، شاید حتی ارتباطشان با این مرکز را هم قطع میکردند، و البته اینگونه اسرائیل دوم شکل میگرفت.
مناطقی نظیر ویلاشهر و شاهینشهر قرار بود اساساً برای ورود و ایجاد سایهی امن بهائیت تأسیس شود. یعنی قرار بوده صورتهای دیگر اسرائیل در این شهرها تکثیر شود. لذا بهائیت را نوصهیونیستهایی میبینیم که در لباس شیعه در حال ظهور هستند. الان بیشترین مراودات آنها اطلاعاتی، اخباری و امنیتی است؛ این نکته را با اطلاع عرض میکنم.
از آنجایی که بحث «نو بهائیت» مهم است، بنده قول میدهم در گفتوگوی دیگری پیرامون این پدیده صحبت کنم. این مسئله جای بحث بسیاری دارد.
خیبر: ممنون از توضحیات کامل و جامعی که ارائه فرمودید.
لینک کوتاه: http://khbn.ir/XGJjnmb
پینوشت:
[1] پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری در قسمت استفتائات بخش احکام کافر نظر رهبر انقلاب درباره نشست و برخاست و رابطه با پیروان فرقه ضاله بهائیت را بهشرح ذیل منتشر کرده است: (قابل بازیابی در لینک: http://khbn.ir/y2twXEO)
سؤال328:
1. معاشرت و همنشینی و دست دادن دانش آموزان مسلمان با دانش آموزان پیرو فرقه گمراه بهائیت، اعم از این که دختر باشند یا پسر، مکلّف باشند یا غیرمکلّف، در داخل مدرسه یا خارج از آن، در دوران ابتدایی، متوسطه و پیشدانشگاهی، چه حکمی دارد؟
2. رفتار استادان و مربیان با دانش آموزانی که بهائی بودن خود را آشکار میکنند و یا یقین داریم که بهائی هستند، چگونه باید باشد؟
3. استفاده از وسایلی که همه دانش آموزان از آنها استفاده میکنند مانند شیر آب آشامیدنی، شیر توالت و آفتابه آن، صابون و مانند آن، با این که علم به مرطوب بودن دست و بدن داریم، چه حکمی دارد؟
جواب: همه پیروان فرقه گمراه بهائیت محکوم به نجاست هستند و در صورت تماس آنها با چیزى، مراعات مسائل طهارت در رابطه با آنها، نسبت به امورى که مشروط به طهارت است، واجب است. ولى رفتار مدیران و معلمان و مربیان با دانش آموزان بهائى باید بر اساس مقررات قانونى و اخلاق اسلامى باشد.
سؤال 329: خواهشمندیم تکلیف مؤمنین را در برخورد با فرقه گمراه بهائیت و آثار حضور پیروان آن در میان جامعه اسلامی، بیان فرمایید.
جواب: همه مؤمنین باید با حیلهها و مفاسد فرقه گمراه بهائیت مقابله نموده و از انحراف و پیوستن دیگران به آن جلوگیرى کنند.
سؤال 330: گاهی بعضی از پیروان فرقه گمراه بهائیت برای ما غذا یا چیز دیگری میآورند، آیا استفاده از آنها برای ما جایز است؟
جواب: از هرگونه معاشرت با این فرقه ضالّه مضلّه، اجتناب نمایید.